داستان نفت در برابر غذاچیست ؟








در چنین زمینه‌ای اینک روشن است و باندهای حکومتی هم همه اذعان کرده‌اند که این «سازوکار» اروپا در واقع همان نفت در برابر غذاست. کاری برای لغو تحریمها صورت نگرفته. تازه همین «سازوکار» هم به گفتهٔ رسانه‌های حکومتی به‌قدری توی هواست که هیچ کشور اروپایی از ترس تحریمهای آمریکا حاضر نشده دفتری برای تبادلات این سازوکار در کشور خودش تأسیس کند.
اینک این سؤال پیش می‌آید که: پس وقتی «سازوکار» واقعیت ندارد، چرا رژیم این‌قدر شکست آمریکا و دورزدن تحریمها از این طرق را در بوق می‌کند؟
پاسخ را در یک کلام خود روحانی با توصیهٔ «امیددرمانی» به رسانه‌ها و مقامات رژیم داده. رژیم در بحران بی‌راه‌حلی الآن در فکر این‌ است که چطور شب را صبح و صبح را به شب برساند است. تنها راه‌حلی که برای رژیم باقی مانده است وعده‌های پوشالی است و بس! که از قضا نسبت به این روش رسانه‌های باند خودش هم به روحانی هشدار داده‌اند. همین دیروز نصرت‌الله تاجیک دیپلمات بازنشسته همسو با باند روحانی گفته بود: «باید بدانیم در این میان قدرت اروپا مطلق نیست در ادامه راه گفتاردرمانی مطلوب نیست و حکومت و دولت باید طرح‌های اجرایی برای کشور داشته باشند».
چون الآن رژیم به جایی رسیده که هیچ راه‌حلی از درونش برای حل معضلات اقتصادی در نمی‌آید. معضلات اقتصادی هم یک قلمش به‌قول خودشان، سونامی بیکاری فارغ‌التحصیلان است،
یک قلمش سونامی تعطیلی کارگاهها و کارخانه‌هاست و بسیاری مصایب دیگر از این دست!
رژیم برای پاسخگویی به مطالبات مردم عملاً راه‌حلی ندارد و ناگزیر رو به داخل کشور و نیروهای خودی، روی به گفتاردرمانی و امیددرمانی آورده است.
و رو به خارج هم چشمش را به اتحادیه اروپا دوخته است. چون بحرانهای اقتصادی این رژیم به درجه‌یی رسیده‌اند که کلید حل‌شان راه‌حل‌های اقتصادی نیست، سیاسی است. دیروز علی خرم، کادر سابق وزارت‌خارجه رژیم، از ضرورت تغییر روش صحبت کرده بود.


نظرات